![](images/menu/doubt_but.png)
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
-
سایت قرآنی تنـــــزیل
-
سایت مقام معظم رهبری
-
سایت آیت الله مکارم شیرازی
-
سایت آیت الله نوری همدانی
-
سایت آیت الله فاضل لنکرانی
-
سایت آیت الله سیستانی
![](images/menu/software_but.png)
![]() مدح و مرثیۀ امام مجتبی و سیدالشهدا علیهم السلام
شکـر خـدا با یا حسینجان و حـسنجان روضه شده برپا، حسینجان و حسنجان فــرش حــســیـنـــه شــده بــال مـلائـک ذکر فـرشـتهها حـسینجان و حـسنجان بـر ســر در قـلـب تـــمــام مـا نــوشـتـه لا حُـبّـُکَ اِلا حـسیـنجـان و حسـنجـان در هر دو عالم هم بگردی نیست هرگز ذکری چنین زیبا، حسینجان و حسنجان هـر جـا حــسـیـنـیـه شـده فـرقـی نـدارد دم میدهد زهرا حسینجان و حسنجان عـبدالـحـسـین هستـیم و عـبد مـجـتـبائیم دل میبرد از ما حسینجان و حسنجان دل شد حـرم احـساس تـنهـایی نـکـردیم داده به ما گرما حسین جان و حسن جان گـریـه بـرای هـر کـسی مـکـروه بـاشـد جز گریه بر اینها، حسینجان و حسنجان از دسـتهـای فــاطـمـه بـایـد بـگـیـریـد کربو بلا را با حسینجان و حسنجان
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلاماللهعلیها
اى بلند اخـتر که نامـوس خـداى اکبرى عقلِ کل را دخترى و علمِ کل را همسرى زینت عـرش خـدا پرورده دامان توست یازده خورشیدِ چرخ معرفت را مادرى آن که بُد منّت وجودش بر تمام ما سوى گشت ممنون عطاى حق که دادش کوثرى تـاج فـرق عـالـَم و آدم بـود خـتـم رُسُـل بر سر آن سرور کون و مکان تو افسرى از گلستان تو یک گُل خامس آل عباست اى که در آغوش خود خون خدا میپرورى مقـتداى حضرت عـیـسى بود فـرزند تو آن چه در وصف تو گویم باز از آن برترى در قیامت اولین و آخرین سرها به زیر تا تو با جاه و جلال حق، ز محشر بگذرى بر بساط قرب بگذارد قدم چون مصطفى تو بر او هستى مقدّم، گرچه او را دخترى کهنه پیراهن چو بر سر افکنى در روز حشر غرقه در خون خدا برپا نمایى محشرى با چه ذنبى کـشته شد مولـوده آل رسول بود آیا اینچـنین، أجـرِ چـنان پیـغـمـبرى قدر تو مجهول و مخفى قبر تو تا روز حشر جز خدا در حق تو کس را نشاید داورى
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() ذکر مصائب ورود اهل بیت علیهم السلام در شهر شام
یک طرف چندین اسیرِ خسته بین سلسله یک طرف جشن و میان دف نوازی هلهله یک طرف شهری چراغان پایکوبان در سماع یک طرف پاهای زخمی و سراسر آبله بر سرِ آل علی از بامها میریخت سنگ آه از دروازهٔ ســاعـــات و آهِ قــافـــلــه سرزمین شام از شرم و خجالت آب شد گوشهٔ ویـرانه زینب خـواند تا که نافـله اشکهایش بیصدا میریخت روی معجرش داشت از نیرنگ و مکرِ نامسلمانان گله پیر کرد او را جسارتهای در بزم شراب خیزران انداخـت بین چند دندان فاصله با تـبـسم جابجـا میکرد بیغـیرت یزید مهـرهٔ شطـرنج را با قهـقه؛ با حـوصله خطبهٔ زینب زبـان دشمنان را لال کرد ذوالفـقـارِ در کـلامش بود خـتـم قـائـله!
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() زبانحال حضرت زینب سلاماللهعلیها با سر مطهر برادر
بهـار تبزده قـربـانی خـزان شده است زمین بـهـانۀ نـفـرین آسـمـان شده است سر مفـسر قـرآن به رحل نیـزه نشـست چه خاکها به سر خیل قاریان شده است به نی مـراقـب خـود باش مـاه مـحـرابم حسین! طاق دو ابروی تو نشان شده است دوباره یوسف تشنه تو معجـزه کردی؟ برای سنگ زدن پیرزن جوان شده است! درون طـشت که رفـتی خـیـالت آسـوده سفارش لب خشکت به خیزران شده است بس است با لب زخمی دگر نخوان قرآن ببین چه ولولهای بین کاروان شده است
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و مناجات ماه صفری با سیدالشهدا علیهالسلام
گـفتم حسین و یا حـسیـنش آمد از جانم هر یا حـسیـنم داشت خـیر خـتم قـرآنم تا روضه رفتم روح من را کربلا بردند فـرش حـسیـنـیـهست قـالـی سـلـیـمـانـم از میوۀ جنت مگو با من که یک عمر است طعـم غـذای روضه رفـته زیر دنـدانم او عاشقم شد یا من اول عاشقش گشتم؟ او خواست من را یا که من او را نمیدانم کـشتی سـوار کـشتی امن حـسیـنم من! با جامـۀ مشکـی حـریف چند طـوفـانم از بچـه گی من پـادوی عباس او بودم جارو کش این خانهام کی گفته مهمانم؟ یک خط وصیت میکـنم یاد همه باشد از هرچه غیر از یا حسین گفتم پشیمانم تکلیف عاشـق چیست بوی اربعین آمد دعـوت کن آقـا جـان مرا والله حـیرانم این روزها زینب اسیر کوچه بازار است بانـو زمین افـتاده از داغـش پـریـشـانم
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() زبانحال راهب نصرانی در دیر راهب با سر مطهر سیدالشهدا علیهالسلام
گمشده داشت و از دِیر تمـاشایش کرد او نه دراصل که آن گمشده پیدایش کرد سالها معـتکـفِ گـوشۀ تاریـکـش بود تا سَری آمد و یک باره مسیحایش کرد راهِ صدسال عبات همه را یک شبه رفت آن شبِ قدر که مهمانِ کـلیـسایش کرد دید جمعاند به گِرد سر و هِی مینوشند جگرش سوخت از آن جمع تمنایش کرد هرچه در خانۀ خود داشت به آنها بخشید جایِ نیزه به رویِ دامن خود جایش کرد یوسف آورده ولی وای به حال یعقوب یـوسـفی که تـه گـودال معـمـایـش کرد ضجـۀ مـادری انگـار به گـوشـش آمد اولین گـریهکنِ روضـۀ زهـرایش کرد دید زخم است لب و گونه و پیشانیِ او آنقدر زار زد از گـریه مـداوایش کرد مویِ خاکستریاش شُـست ولی با ناله پاک از لختۀ خون از رَدّ صحرایش کرد گفت ای کاش از این بیـش تبـسم نکنی با لبی که به زمین خورده تکـلم نکنی از چه بد جور گلوی تو بهم ریخته است چه شده اینهمه رویِ تو بهم ریخته است مگر ای سر بدنت روی صلـیبی مانده آه بر حـنـجـرِ تو زخـمِ عجـیـبی مانـده از جـراحات مـرا کُـشت لـبالب شدنت تا سحـر طـول کشد وای مرتب شدنت بـوی سـیبِ تو مرا بُـرد به پـای نـیـزه جگـرم سـوخـت بـرای تو بجـای نیـزه نیـزهدارِ تو کـنـارِ لبت آبـش را خورد شمر بود اسم همانی که شرابش را خورد
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و مرثیۀ سیدالشهدا علیهالسلام ( مصائب دیر راهب )
حرف زد از دل وَ زُنّار و چَلیپا وا کرد قـبلۀ صـومـعه و کـعـبۀ تَرسـایش کرد جانِ بابا که شنید از لبِ زخمی فهـمید دخـتـری بـاز هـوایِ رُخِ بـابـایش کرد گشت در دِیر و کمی مرهَم و معجر برداشت نـذر آشـفـتـگـیِ دخـتـرِ نـوپـایـش کـرد دختری که دو سه سال است قلمدوش شده نـالـه تا صبـحـدَم از آبـلـۀ پـایـش کـرد پیـرمـردی به کـنـارِ سـر و آنـسـو امـا عمّه حسرت زده از دور تماشایش کرد صبـح آورد سـر و داد به دسـت نـیـزه باز هم هـمـسفـر خـواهـرِ تنهـایش کرد زُنّار= کمربند راهب
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() زبانحال حضرت زینب سلاماللهعلیها با سر مطهر برادر
میروی منزل به منزل باشتاب آقای من بس که خوردی سنگ گردیدی گلاب آقای من از همان بالای نیزه سر بگردان کن نگاه چهرهام مکشوفه شد دور از نقاب آقای من بیکس و تنهاییام را پُر کن ای لبتشنه سر گـفتگویی گر کنی دارد ثواب آقای من تا تو هستی پیـشِ چـشمانم ندارم واهمه بیتو میافتم فقط در اضطراب آقای من بعدِ تو کارم شبانه روز گریه کردن است نقش میبندد به چشمانم سراب آقای من سنگ بر پیشانیات تا خورد مُردم یا حسین مثلِ زلفِ تو منم در پیچ و تاب آقای من غم نخور هرجا که باشم پرچمت بالا برم میکـنم در شام قـطعاً انقـلاب آقای من
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() زبانحال حضرت زینب سلاماللهعلیها با سر مطهر برادر
ای سـایـۀ سـرم به سـرم باش یاحسین هردم فـروغ چـشم تـرم بـاش یا حسین من روی نـاقـه گـریه کـنم از برای تو تو روی نیزه نوحهگـرم باش یا حسین قرآن بخوان که دل شده تنگ صدای تو آرامـش دل و جـگـرم بـاش یا حـسـین ای از مـدیـنـه هـمـسـفـرم ای بـرادرم مثل همـیشه دور و برم باش یا حـسین همچون هـلال گـاه عـیانی و گه نهـان قـدری مـقـابل نـظـرم بـاش یا حـسـین منکه نـشـد به پیـکـر تو سایـبان شـوم اما تـو سـایـبـان سـرم بـاش یا حـسـین اطراف من ببین، به علمدار خود بگو هـمواره پـاسـدار حـرم بـاش یا حسین
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و مرثیۀ حضرت زینب سلاماللهعلیها
سرخیِ شمشیر و سرنیزه تماشایی نبود شام غـمهای تو را لبخـند فردایی نبود زخم دیدی، زخم خوردی، زخم سرتاپا، ولی پاسخ این زخمها غیر از شکیبایی نبود خطبهات شمشیر و شمر و نیزه را در هم شکست هیچ شعری این همه در اوج شیوایی نبود تو نبودی، صبر سرخ کربلا نایی نداشت تو نبودی، در گـلـوی نیـنـوا نایی نبود عشق یعنی با وجود آنهمه غمهای تلخ کـربلا در چشمهایت غیر زیبایی نبود ما مدافع؛ نه، پناه آوردهایم اینجا به تو سایهای میخواستیم و جز حرم جایی نبود
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مناجات ماه محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
ای قــلـب داغ دیــدهٔ عــالــم بـیــا بـیـا صـاحـب عـزای مـاه مـحـرم بـیـا بـیـا خیمه به خیمه، روضه شدم در فراق تو ای هـمـنـشـیـن گــریـهٔ نـمنـم بـیـا بـیـا اشک فـراق، شـور شعـور آفـرین بود شـیرین شـود ز فیض تو زمزم بیا بیا شد شامل دعای تو هر کس به روضهها بـهـر فـرج دعـا کـنـد هـر دم بـیـا بـیـا در خیمهای که روضه عباس شد به پا مـن بـا امـیـد قـول تـو مـانـدم بـیـا بـیا ما نوکریم، خوب و بد از هم سوا نکن مـا را بـبـر به عـلـقـمـه درهـم بـیا بـیا افـتـاد سـرو عـلـقـمـه و گـفـت یـا اخـا نه مشک مانده است و نه پرچم بیا بیا گر مشک تیر خورده صدا زد نرو نرو امـا گـرفـتـه اسـت حــرم، دم بـیـا بـیـا چشم و دو دست و فرق سرش، وای مادرم طـوبای من گـسـسـته شد از هم بیا بیا
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و شهادت امام زین العابدین حضرت سجاد علیهالسلام
چهـل سال است دارد اشک ممـتد غمی که از نگـاهش شعـله میزد الـهـی خـســتـۀ غــربـت نـبــاشـد بـزرگ دهــر بـیعــزّت نـبــاشـد به شهر شام بغضش در گلو ریخت چه سنگی بر سر آنها فرو ریخت
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() زبانحال امام زین العابدین حضرت سجاد علیهالسلام قبل از شهادت
ای شیـعـیان مـائـیم انـوار هـدایت مائـیم خـورشـید سـمـاوات ولایت ما نور چشم کائنات و مـمکـناتـیم مـائـیم اعـلی عـلت ایجـاد خـلـقـت ما خاندان عـصمت و آل رسـولیم جمع است در ما علم و ایمان و سیادت مائیم معـنا و مـراد صبر و ایـثار مـائـیـم شـأن آیـههـای اسـتـقـامـت ننگ است ما را زندگی در سایه ظلم هیهات منا الذله یعـنی شور عزّت گریهکنان را صبح محشر یادمان هست ما دستمان باز است فردای قیامت ما در مصائب خم به ابرومان نیامد طی کرده ایم این راه را ما با صلابت من زاده مـقـتـول صبـر کـربـلایم بابای من جان داد لب تشنه لب شط اصلا شهادت ارث ما آل رسول است اما امـان از شـام و از بند اسارت وقتی که میبـیـنم زنان فاطمی را یادم میآید صحنههای عصر غارت نعش مسلمان بر زمین هیهات، هیهات اما تن بابای من بر خاک غـربت
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و مرثیۀ امام زین العابدین حضرت سجاد علیهالسلام
سجـاده را پُر از غـزلِ سجـدهدار کرد محراب را به شعرِ رکوعش دچار کرد از آسمان به ذکرِ لـبش خـیره میشدند تـسـبـیـح را سـتــارۀ دنــبـالـهدار کـرد با اشک، در بـهـشتِ منـاجاتِ تـائـبـین در هر قـنوت، شیرِ اجابت شکار کرد بر شـانههای غـرقِ گِـلِ تـربتِ حـسین تا سـر گـذاشت، گـریۀ بیاخـتـیار کرد با لـرزههای شـانۀ زخـمش؛ مـدیـنه را بـا کـربـلای روزِ دهـم هـمجـوار کـرد آنقدر روضۀ عطش از چشمِ تشنه ریخت تـا ابـرِ دیــر آمـده را ســوگــوار کـرد کـشتی شکـستخـوردۀ طـوفان کـربلا هر روضهای که دید، به دوشش سوار کرد یعقوبِ کربلاست، ولی نامِ او علیست ابـری که کـارِ صاعـقـۀ ذوالـفقار کرد این مردِ غـرقِ درد، زمـانی شراب را با خطبهاش به مِیزدهها زهرمار کرد در شام، باز هم درِ خـیـبر شکـسته شد حـیدر به حیدر بنِ حسین افـتخـار کرد
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و شهادت امام زین العابدین حضرت سجاد علیهالسلام
وقـتـی شـهـیـد زنـدۀ دشـت بــلا شـدی تصویری از حـماسۀ کـرب وبلا شدی چـشمت فـرات بـود و لبت زمزم دعـا با جوشـشی ز زمزمه غرق خدا شدی بـعـد از نـهــادن تـن بـابـا بـه بــوریــا خـلـوتنـشـین آن تن در بـوریـا شـدی خواندی تو روضه بهر همه قتل صبر را خـرج مـصـیبت سـر از تن جـدا شدی »از آب هـم مضـایـقه کردند کوفـیان« با این نـوا تو غـرق عـزا و نـوا شـدی یعقوب چشمهای تو خون میگـریستـند تـو داغــدار یــوسـف آل عــبــا شــدی گفتی امان ز شام و دلت شعله میکشید یــاد آور مـصـیـبـت شـــام بــلا شــدی گفتی که حرمله به مکافات خود رسید؟ دلخون داغ اصغر در خـون شنا شدی سی سال گریه کردی و زهر ستم رسید آتـش گـرفت جـان تو و بیصـدا شدی چون اسـتـخـوان سـیـنۀ بابا زسّم اسب وقت نفـس کـشیدن خود جابه جا شدی خون گریه کن «وفایی» ازاین ماتم بزرگ بــا غــربـت بـقــیـع اگـر آشــنـا شـدی
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() زبانحال امام زین العابدین حضرت سجاد علیهالسلام قبل از شهادت
بعد چهـل سال گـریه و آشوب کور شد یوسف از غم یعقوب ابر از چشم من خـجـل میشد هــمــه جـا دیـــدۀ تـــر آوردم بین هـر کـوچـه مـنـبـر آوردم ذبـح یـک گـوسـفـنـد را دیــدم بیتو خـورشید از آسمان افتاد آب دیـگـر ز چـشـممـان افـتاد بین عباس و خیمه فاصله بود بـه سـکـیـنـه نـگـاه تـا کـردیـم یــاد بــازار شــام را کــردیــم چـادری کهرقیه بر سر داشت زخـم قـلـبم بدون تـسکـین بود کــاخ شــوم یـزیـد آزیـن بــود به لـبی که پیـمـبـرش بـوسـیـد
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() رباعی های مدح و مرثیۀ امام زین العابدین حضرت سجاد علیهالسلام
آنجا که سکوت مرگ و استبداد است خـون شـهـدا، رسـاتـرین فـریاد است ******** محمد جواد غفور زاده ******** عـرفان به کـلام آمـده و بـنـدهٔ توست قرآن و قـنوت و قـبله شرمندهٔ توست از خط به خطِ صحـیـفهات فـهـمـیدم؛ سـجّـاد شـدن فـقـط بـرازنـدهٔ تـوست! ******** مرضیه عاطفی ******** ای آیــنــۀ خــدا نـمــا وقـت ســجــود عـالـم همگـی مـحـو عـبـادات تو بود بر تـربت بیشمع و چراغت به بقـیع هر دم صلـوات میفـرسـتـیم و درود ******** سیدمهدی حجازی ******** یک لحـظه شدیم خـیره تا در چشمت دیــدیــم تــمــام درد را در چــشـمـت ******** سید علی نقیب ******** سجـادهٔ اشـک تو به هر جا باز است صد جاده به سمت آسمانها باز است ******** میثم مومنی نژاد ******** هـرگـز نـگـذاشت تـا ابـد شـب بـاشـد او مـانـد کـه در کـنـار زیـنـب بـاشـد ******** منیره هاشمی ******** بیزارم از آن حنجره کو زارت خواند چون لاله عزیز بودی و خوارت خواند ******** سلمان هراتی ******** آگـه چـو شـد از حـالـت بـیـمـاری او دامـن بـه کــمـر بـسـت پـیِ یـاری او ******** محمد علی مجاهدی ********
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و شهادت امام زین العابدین حضرت سجاد علیهالسلام
آقـا سـلام بـر تـو و شـام غـریـب تو آقا سـلام بـر دل غـربـت نـصیب تو از راه دور بـا دل رنــجــور آمــدی مرهم به غـیر صبر ندارد طبیب تو باغ از صدای زمزمه، از عطر گل تهیست جا مانده در خرابه مگر عندلیب تو؟ تصویر کربلاست که همواره روشن است در چـشـمـۀ زلال نـگـاه نـجـیـب تـو رفتی و قرنهاست که تکرار میشود نـجـوای عـاشـقـانـۀ امنّ یـجـیـب تـو
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و مرثیۀ امام زین العابدین حضرت سجاد علیهالسلام
سجاد کربلا، به تن از تب، توان نداشت تاب تن از کجا، که توان بر فغان نداشت گر تشنگی، ز پا نفکندش غریب نیست آب آن قدر، که دست بشوید ز جان، نداشت در کـربـلا کـشـید بـلایی که پیـش وَهم عرش عظیم، طاقت نیمی از آن نداشت ز آمـد شـد غــم اســرا، در ســرای دل جایی برای حسرت آن کشتگان نداشت در دشت فتنهخیز که زان سروران، تنی جز زیر تیغ و سایۀ خنجر امان نداشت در کـربـلا اگر که شهـیـدش نکـرده اند صیاد دهر، تیر جـفـا در کـمان نداشت
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و مرثیۀ امام زین العابدین حضرت سجاد علیهالسلام
چون که در قـبلهگه راز، شب تار آیی شـمـع خلـوتـگه مـحـراب به پندار آیی میبرد نور سحر، قدر شبانگـاه چراغ قرص ماه از نظر افتد چو شب تار آیی باغ، از گرمی خورشید رخت میسوزد اگـر ای لالـۀ تـبــدار بـه گــلــزار آیـی بندۀ عشق تو در هر دو جهان آزاد است کی تـوان دید که در بـنـد گـرفـتار آیی همه از حجرۀ دل اشک به چشمان آرند گر شوی مـشـتری غـم، سر بازار آیی شد خرابه خجل از ارزش گنجینۀ خویش چون تو را دید که با چشم گهربار آیی سایۀ لطف تو گسترده به اطراف جهان مصلحت چیست که در سایۀ دیوار آیی نیست پیوسته، «حسان» طبع تو خلاّق سخن مـگـر از جـلـوۀ دلـدار به گـفـتـار آیـی
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() زبانحال امام زین العابدین حضرت سجاد علیهالسلام قبل از شهادت
در مـسـیـر کـوفـه و شـام خـراب دست بـسـته بـوده با حـال خراب رأس عـبـاس رشـیـد و اکــبــرش رأس قاسم رأس عون و جعفرش
: امتیاز
|